علل ارتکاب جرم
هيچ مجرمي از مادر خود مجرم و تبهكار زاده نشده است، همه انسانها، فطرتي پاك خلق شده و پس از تولد در دوران اوليه زندگي، پاك و معصومند و اين تا زماني است كه توسط شرايط خاص محيط خانوادگي، اجتماعي و پرورش به گناه آلوده نشوند زيرا چگونگي رفتار و شخصيت افراد بيشتر به چگونگي محيط اجتماعي و اقتصادي و تربيتي آنها بستگي دارد، بنابراين توجه به اين واقعيت ضروري بنظر مي رسد كه جرم و جنايت يا بعبارت بهتر بيماريهاي اجتماعي مانند بيمارييهاي جسمي مسري هستند و اگر قبل از ايجاد انگيزه وقوع جرم بفكر اصلاح و از بين بردن علل ارتكاب جرم نيافتند ممكن است به ديگران نيز سرايت كند كه عواقب سنگين و غير قابل جبراني در پي دارد بصورتي كه: بر اثر ازدياد جرم وجنايت قدرت كنترل در جامعه هر روز ضعيف تر و بالطبع بر مقدار مجرمين افزوده مي گردد
عوامل موثر در ايجاد انحراف:
عوامل زيستي يا اثر وراثت در انحراف:
يكي از عوامل و شرايط زمينه ساز انحرافات و جرم را اثر وراثت يا حالات جسماني و نفساني پدر و مادر و اثر انتقال آن به فرزند دانسته اند بسياري از دانشمندان از جمله ريبو و فري معتقدند بسياري از ابتلاآت و بيماري والدين مثل اعتياد، اختلالات رواني روي نطفه ها و ژنها اثر مي گذارند و عده ديگر عامل كروموزوم اضافي را در انحراف موثر مي دانند و عده اي ديگر چون لومبروزو، سيماي افراد را در شكل گيري جرم موثر مي دانند.
علل رواني، عاطفي:
يكي ديگر از عوامل زمينه ساز انحرافات در جامعه را مي توان عوامل عاطفي و رواني نام برد كه فرد در اثر عوامل و شرايط نامناسب دچار حالات و اختلالات ضد و نقيضي مي گردد و تعادل فكري و روحي خود را از دست داده و براي بدست آوردن آرامش دست به هر كاري هر چند انحرافي ميزند علل رواني-عاطفي را از چند جنبه مي توان مورد بررسي قرار داد كه از آن جمله: 1- جنبه اي فطري و سرشتي انحراف و جنبه هاي ارثي 2 اختلالات ذهني – هوشي 3 اختلالات رواني- شخصيتي.
علل و عوامل فرهنگي:
كار فرهنگ تعيين و تنظيم قواعد و آداب و رسوم جامعه است ومي تواند از عوامل كنترل كننده بحساب آيد كه همه شئوون زندگي انسانها را زير نظر مي گيرد، برخي از مردم شناسان معتقدند كه كجروي و انحراف حاصل تضادهاي فرهنگي و معرف پرورش يافته فرهنگ جامعه خويش است و پاي بند به فرهنگ جامعه است كه او را كجرو بار آؤرده است.
دگرگوني سريع فرهنگي:
تغييرات ناگهاني و سريع يك فرهنگ موجب مي شود فرهنگ قديم و فرهنگ جديد بصورت متضاد در اذنان مردم جلوه گر شده وعدم توانايي در تطبيق با فرهنگ جديد فرد را به انحراف و يا بي بند و باري كشانده و از فرصتها استفاده نادرست مي كنند.
عوامل اجتماعي
بسياري از جامعه شناسان و حتي جرم شناسان ريشه تمام آسيب هاي اجتماعي را در محيط اجتماعي جستجو مي كنند. دوركيم انحراف را از ويژگيهاي جامعه مي داند كه از متن و عمق آن مي جوشد، وي مي گويد در همه جوامع افرادي هستند كه از هنجارهاي جامعه سرپيچي كنند و جامعه شناسان و جرم شناساني از قبيل ساترلند
خانواده :
دامنه تاثير خانواده بحدي است كه حتي روانشناسان از شير گرفتن نابهنگام كودك و يا سوء تغذيه او را در انحرافش موثر مي دانند. عواملي از قبيل شرايط خانوادگي، از هم پاشيدگي فقر
مدرسه:
چه بسيارند خانواده هايي كه فرزندان خود را بر اساس شرايط مناسبي تربيت مي كنند. ولي طفل پس از ورود به عرصه مدرسه يا اجتماع دچار انحرافات و لغزشهايي مي شود